معنی پوزش طلبیدن در فرهنگ فارسی عمید

عذرخواهی کردن، پوزش خواستن

معنی پوزش طلبیدن در لغت نامه دهخدا

پوزش خواستن. عذر خواستن. رجوع به پوزش شود

فرهنگ فارسی عمید

لغت نامه دهخدا

فرهنگ لغت هوشیار

پیش خواستن، به حضور خواستن، به حضور طلبیدن

(نُ / نِ / نَ دَ)

روزی جستن:
مرغک از بیضه برون آید و روزی طلبد
و آدمی بچه ندارد خبر از عقل و تمیز.
سعدی (گلستان)

(هََ طَ)

بحضور طلبیدن. بحضور خواستن. خواستن که بخدمت آید، خواستن قبل از موعد مقرر

پیش خواستن، به پیشگاه خواستن بحضور طلبیدن بحضور خواستن، خواستن قبل از موعد مقرر